موضوعات
دوستان
|
نوشته شده به دست جامانده از قافله
ساده زيستي وقناعت -زمینه ،موانع،آثار وفرهنگ سازی ساده زیستی-لزوم ساده زیستی وپرهیز ازاشرافیگری مسئولین پرهیز از تجمل گرایی وساده زیستی مسئولین سدّی محکم دربرابر گسترش فساد
يکي از موضوعاتي که در زندگي فردي و اجتماعي و مادي ومعنوي انسان تأثير بسزايي دارد، ساده زيستي و قناعت است که متأسفانه کمتر به آن توجه شده است، در حالي که از نظر فرهنگ ديني، يکي از ارزش هاي متعالي به حساب مي آيد.
ساده زيستي و زهد ساده زيستي با مفهوم زهد و بي رغبتي، ارتباط تنگاتنگي دارد. استاد مطهري مي گويد : «زهد، حالتي است روحي و زاهد ازآن نظر که دل بستگي هاي معنوي و اخروي دارد، به مظاهر مادي زندگي بي اعتناست. اين بي اعتنايي و بي توجهي تنها در فکر و انديشه و احساس قلبي نيست و در مرحله ي ضمير پايان نمي يابد. زاهد در زندگي عملي خويش، سادگي و قناعت را پيشه ي خود مي سازد و از تنعم تجمل و لذت گرايي پرهيز مي نمايد. زهاد جهان آنها هستند که به حداقل تمتع و بهره گيري از ماديات اکتفا کرده اند.» (1)
پس مي توان گفت : ساده زيستي راستين راه را براي تحصيل زهد حقيقي همواره مي سازد ؛ چنان که در روايتي از امام علي (ع) آمده است : «التزهد يؤدي الي الزهد ؛(2) واداشتن خود به زهد و ساده زيستي، منتهي به حالت دروني زهد مي گردد» .در جاي ديگر مي فرمايد : «اول الزاهد التزهد ؛ (3)
نخستين گام زهد، تزهد (ساده زيستي) است.
ساده زيستي صوفيانه ساده زيستي مورد نظر اسلام، ساده زيستي عزت مند و راستين است که برداشت هاي ناصحيح صوفي گر ي با آن تطبيق نمي کند. متأسفانه در همه ي زمان ها، زاهد نماهاي صوفي مسلک بوده و هستند که به دليل عدم شناخت کامل از آموزه هاي ديني، نعمت ها را بر خود حرام کرده و لباس پشمينه پوشيده و براي خود ظاهري ژوليده، بي نزاکت و ژنده پوش وخشم آلود درست کرده اند.
ساده زيستي مزورانه ممکن است بعضي افراد از ساده زيستي سوء استفاده کنند و با نيرنگ و فريب، مردم را به گمراهي بکشانند و از اين طريق به مقاصد خويش برسند.
تا ظن صلاح در حق او زيادت شود... چون به مقام خويش بازآمد، سفره خواست تا تناولي کند. پسري داشت صاحب فراست، گفت : اي پدر، باري به دعوت سلطان طعام نخوردي؟ گفت : در نظر ايشان چيزي نخوردم که به کار آيد. گفت نماز را هم قضا کن که چيزي نکردي که به کار آيد ؟ (5) ساده زيستي و آراستگي شايد بعضي تصور کنند ساده زيستي با آراستگي ظاهري، منافات دارد، در حالي که بين اين دو هيچ گونه تضادي وجود ندارد. مي توان هم ساده بود و هم آراسته. اسلام بر لزوم آراستگي مسلمانان تأکيد کرده است.
قرآن مجيد مي فرمايد :«يا بني آدم خذوا زينتکم عند کل مسجد ؛ (6) اي فرزندان آدم ! زينت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود داشته با شيد» .اين جمله مي تواند شامل پوشيدن لبا سهاي مرتب و پاکيزه، شانه زدن موها، به کار بردن عطر و مانند آن با شد.
ضمن آن که شامل زينت هاي معنوي مانند : ملکات اخلاقي و پاکي نيت و اخلاص نيز مي گردد. (7) پيامبر اکرم (ص) مي فرمايد : خداي تعالي دوست دارد وقتي بنده اش نزد برادران خود مي رود، با ظاهري آراسته رو به رو شود. (8) آن حضرت از مردي که موهاي ژوليده و لباسي کثيف داشت، انتقاد کرد و فرمود :بهره بردن از نعمت هاي الهي و نماياندن نعمت، جزءدين است. (9)
جايگاه ساده زيستي در اسلام از نظر اسلام، ساده زيستي، يک ارزش معنوي است. پيشوايان دين، ساده زيستي و قناعت را ارزشي والا مي دانستند و افراد ساده زيست را مي ستودند. اميرمؤمنان علي (ع) در مورد «صعصعه بن صوحان» مي فرمايد : «انک ما علمت حسن المعونه خفيف المؤونه ؛ (11) همانا تو تا آن جا که دانسته ام، ياوري نيکو و کم هزينه اي.»
ساده زيستي در سيره ي پيامبران سادگي و بي پيرايگي فرستادگان الهي، به عنوان اصلي اصيل، جلوه اي خاص در رفتار، معاشرت و نشست و برخاست آنان دارد. امام علي (ع) از ساده زيستي پيامبران خدا خبر دادهاست.
آن حضرت مي فرمايد : موسي (ع) به خدا عرض کرد :پروردگارا ! من به آن چه از نيکي به سويم فرستادي نيازمندم. به خدا، موسي جز ناني که آن را بخورد از خدا چيزي نخواست، زيرا وي از سبزي زمين مي خورد تا آن جا که به دليل لاغري تن و تکيدگي گوشت بدن، رنگ آن سبزي از پوست شکم او نمايان بود.
و اگر بخواهي از حضرت داوود (ع) بگويم که به دست خود از ليف خرما زنبيل مي بافت و از بهاي آن، گرده اي نان جوين تهيه مي کرد و مي خورد. و اگر بخواهي از عيسي بن مريم (ع) بگو يم که سنگ را بالين خود مي کرد و جامه ي درشت [و خشن] مي پوشيد و خوراک نا گوار مي خورد و خورش او گرسنگي بود و چراغش در شب، ماه و پناه گاهش در زمستان، شرق و غرب زمين بود. (13)
امام علي (ع) و ساده زيستي حضرت علي (ع)و فرزندانش، پاسداران سيره نبوي بودند و در ساده زيستي از آن بزرگوار پيروي مي کردند. آن حضرت مي فرمايد : به خدا سوگند، اين جامه ي پشمين خود را آن قدر وصله کرده ام که از وصله کننده ي آن شرم دارم. (17)
حضرت زهرا (س) و ساده زيستي حضرت زهرا (س) نيز شاگرد مدرسه ي پيامبر (ص) و الگوي ساده زيستي است. وقتي سلمان فارسي چادر کهنه ي ايشان را ديد که با ليف خرما دوازده جاي آن وصله شده بود، متعجب گرديد و با گريه چنين گفت :دختران قيصر و کسري در سندس و حريرند و دختر محمد (ص) روپوشي کهنه بر تن دارد که دوازده جاي آن وصله شده است.
آن حضرت گفت :يا رسول الله (ص)! سلمان از لباسم تعجب کرده است، قسم به آن که تو را به حق مبعوث فرمود، پنج سال است که من و علي جز يک پوست گوسفند نداريم که روزها بر روي آن به شترمان علف مي دهيم و چون شب فرا مي رسد آن را فرش مي کنيم و بالش ما از پوستي است که درون آن از ليف خرما پر شده است !(20)
ساده زيستي و مقتضيات زمان هر چند ساده زيستي به عنوان اصلي ثابت در زندگي پيامبر (ص) و ائمه (عليهم السلام) شناخته مي شود، اما طبيعي است که اين اصل در او ضاع و احوال گوناگون و اعصار مختلف، صور ت و شکل منا سب آن زمان را پيدا مي کند. بر اين اساس، پيشوايان دين با حفظ اصل ساده زيستي، مقتضيات زمان خود را در نظر مي گرفتند. اين نکته مهمي است که بايد در شناخت سيره ي معصومان مورد توجه قرار گيرد،
چرا که در غير اين صورت باعث ايجاد شک و شبهه درباره ي زندگي آن بزرگواران مي گردد. نمونه ي زير حاصل عدم شناخت اين نکته ي مهم در زندگي ائمه ي اطهار (عليهم السلام) است. اعتراض زاهدنماي صوفي مسلک به امام صادق (ع) روزي سفيان ثور ي که خود از زهد فروش هاي عصر امام صادق (ع) بود، به نوع لباس آن حضرت اعتراض کرد و گفت :اي پسر رسول خدا (ص)!پيامبر (ص)و علي (ع) چنين لباسي را نپوشيدند که شما به تن کرده ايد.
حضرت در پاسخ فرمود : رسول خدا (ص) در عصري بود که فقر و تنگ دستي همه جا را فرا گرفته بود و آن حضرت مطابق شرايط آن زمان، چنان لباسي مي پوشيد ؛ ولي دنيا بعد از آن عصر، نعمت هايش را در همه جا فرو ريخت. شايسته ترين افراد به بهره مندي از اين نعمت ها، نيکان هستند.
سپس حضرت اين آيه شريفه را خواند که :«قل من حرم زينه الله التي اخرج لعباده و الطيبات من الرزق ؛(22)
بگو : چه کسي نعمت هاي زيباي خدا و روزي هاي پاک را که او براي بندگانش آشکار کرده، حرام نموده است» .اي سفيان ثوري ! آن چه را که از لباس ظاهر من مي بيني براي حفظ آبرو نزد مردم پوشيده ام. سپس حضرت لباس ظاهر خود را بالا زد و لباس زيرين خويش را که زبر و خشن بود، به سفيان نشان داد و فرمود : اين لباس خشن را براي نفس خود و آن لباس ظاهر را براي مردم بر تن کرده ام. (23)
امام صادق (ع) به همان ساده زيستي بر مي گشتند. از اين رو معتب مي گويد :امام صادق (ع) فرمود : چقدر طعام در نزد ماست ؟ گفتم :بيش از چند ماه. حضرت فرمود : همه را بفروش. گفتم :در مدينه طعام نيست. حضرت فرمود :آن را بفروش. وقتي فروختم، حضرت فرمود : طعام را روز به روز خريداري کن و غذاي عيالم را نصفي از گندم و نصفي از جو قرار ده. خدا مي داند که مي توانم به آنان گندم بدهم، ولي دوست دارم خدا مرا ببيند که در زندگي اعتدال دارم. (25) فلسفه ي ساده زيستي ساده زيستي در اسلام، تحمل محروميت بي منطق نيست، بلکه بايد بر اساس حکم عقل و نقل صورت گيرد. اما چرا اسلام ساده زيستي را ارزش مي داند و فلسفه ي آن چيست ؟ در اين جا به بعضي از موارد آن اشاره مي کنيم : 1ـ هم دردي با محرومان فلسفه ي ساده زيستي، هم دردي و شرکت عملي در غم مستمندان است. اگر افراد جامعه به خصوص مديران و رهبران جامعه زندگي ساده اي را برگزينند، هم درد و رنج محرومان را لمس مي کنند و هم با آنان هم دردي کرده اند.
از اين رو امام علي (ع) مي فرمايد : اگر مي خواستم مي توانستم از عسل خالص و مغز گندم و بافته ي ابريشم براي خود خوراک و پوشاک تهيه کنم، اما هرگز هوا و هوس بر من چيره نخواهد شد و حرص و طمع مرا به گزيدن خوراک ها نخواهد کشيد. در حالي که ممکن است در سرزمين «حجاز» يا «يمامه» کسي باشد که حسرت گرده ي ناني برد و يا هرگز شکمي سير نخورد، آيا من سير بخوابم و پيرامونم شکم هايي باشد از گرسنگي به پشت دوخته و جگرهايي سوخته ؟
يا چنان باشم که آن شاعر گفته است :
2ـ ايثار يکي ديگر از فلسفه هاي ساده زيستي، ايثار و مقدم داشتن ديگران بر خود است. ايثار از پر شکو ه ترين مظاهر جمال و جلال انسانيت است و فقط انسان هاي بسيار بزرگ به اين قله ي شامخ صعود مي کنند. ايثارگر از اين که نيازمندان را بخوراند و بپوشاند و به آنان آسايش برساند بيش از آن لذت مي برد که خود بخورد و بپوشد و استراحت کند.
ساده زيستي در عصر تکنولوژي ممکن است اين توهم پيش آيد که در اين زمانه که عصر تکنولوژي و پيشرفت است، ساده زيستي ممکن نيست و اساسا سخن گفتن از اين مقوله، بيهوده و نا به جاست، زيرا ماهيت تکنولوژي، زهد و ساده زيستي را برنمي تابد. حيات تکنولوژي، فزون خواهي و گسترش است و همواره در پي توليد و تکثير مي باشد. پس يکي از مقتضيات آن، ترويج مصرف گرايي و ارزش بودن آن است.
البته بايد اذعان کرد که عصر حاضر، ساده زيستي را دشوار ساخته است اما علي رغم اين دشواري، مي توان ساده زيستي را انتخاب کرد و در عين فعاليت اقتصادي وبهره مندي از مواهب علمي اين عصر، اسير ماديات نشد.
ساده زيستي و فقر ممکن است اين تصور پيش آيد که اسلام با تأکيد شديد بر ساده زيستي، مروج فقر است، در حالي که به هيچ وجه ساده زيستي به معناي توصيه ي پذيرش فقر و استضعاف نيست و نظر اسلام، فقرزدايي است، نه فقرزايي. فقر، نداشتن و ناداري است، اما ساده زيستي، نخواستن در عين تمکن مي باشد. ساده زيستي، گذشت از سر اقتدار است، اما فقر، گذشت محرومانه است. ساده زيست، دارد و نمي خواهد، اما فقير، ندارد تا بخواهد.
ضرورت ساده زيستي رهبران جامعه گرچه ساده زيستي براي آحاد جامعه، يک ارزش محسوب مي شود، اما براي پيشوايان و مديران جامعه، يک ضرورت است. امام علي (ع) مي فرمايد :«ان الله تعالي فرض علي ائمه العدل ان يقدرو ا انفسهم بضعفه الناس کيلا يتبيغ بالفقير فقره ؛ (32) خداي متعال بر پيشوايان دادگر واجب کرده است که خود را با مردم ناتوان برابر قرار دهند تا رنج فقر، مستمندي را نارحت نکند» . آن حضرت در جايي ديگر مي فرمايد :خداوند مرا پيشواي خلقش قرار داده و بر من واجب کرده است که در باره ي خودم و خوراک و پوشاکم مانند مردمان ناتوان عمل کنم تا اين که فقير به سيره ي فقيرانه ي من تأسي کند و ثروت مند به وسيله ي ثروتش سرکشي و طغيان نکند.» (33)
ساده زيستي رهبران و زمام داران، دو نتيجه ي مثبت و رعايت نکردن آن، دو خطر بزرگ در پي دارد. تحمل فقر و عدم طغيان ثروت مندان، دو پي آمد مثبت ساده زيستي، و عدم صبر و تحمل محرومان و گستاخي ثرو ت مندان، دو خطر تجمل گرايي رهبران است.
از زي روحاني خود خارج نشوند و از گرايش به تجملات و زرق و برق دنيا که دون شأن روحانيت و اعتبار نظام جمهوري اسلامي ايران است، پرهيزکنند وبر حذر باشند که هيچ آفت و خطري براي روحانيت و براي دنيا و آخرت آنان، بالاتر از توجه به رفاه و حرکت در مسير دنيا نيست. » (36)
زمينه هاي ساده زيستي نهادينه شدن ساده زيستي در جامعه به عنوان يکي از ارزش هاي اخلاقي، نياز به فراهم شدن بستر و زمينه مناسب دارد که مهم ترين آنها عبارت اند از :
يکي از عواملي که در ساده زيستي مردم مؤثر است، بي پيرايه بودن زندگي رهبران و کارگزاران و الگو هاي جامعه است. مدل برداري از زندگي کساني که نقش هدايت و راهنمايي را بر دوش دارند و الگوگيري از آنان، موضوعي است که در آموزه هاي ديني و روان شناسي مورد توجه قرار گرفته است. از امام علي (ع) نقل شده است که فرمودند : مردم به حاکمان خود شبيه ترند تا به پدرانشان.
آن حضرت در جايي ديگر زندگي خود را که نمونه ي عالي بي رغبتي به دنيا و ساده زيستي است، به عنوان الگو معرفي مي کند و مي فرمايد : بدانيد که هر پيروي را امامي است که او را الگوي خود مي شناسد و از نور دانشش روشني مي گيرد، بدانيد که امام شما از دنياي خود به دو پاره تن پوش و از خوردني هايش به دو قرص نان بسنده کرده است. (39)
ساده زيستي با نحوه ي نگرش انسان به دنيا ارتباطي مستقيم دارد. کسي که دنيا را همه چيز و منتهاي آمال و آرزوهاي خود مي پندارد، نمي تواند ساده زيست باشد. در جهت اصلاح همين نگرش است که امام علي (ع) مي فرمايد : از فرزندان آخرت باشيد، نه از فرزندان دنيا. (40)
يکي از روش هايي که در تقويت ارزش هاي اخلاقي به ويژه ساده زيستي مؤثر است، توجه دادن انسان به منزلت خويش است. کسي که بداند دنيا ابزاري بيش نيست، هرگز خود را به دنياي پست و زودگذر نمي فروشد و اسير مظاهر دنيوي نمي شود.
فطرت انسان ها به سمت و سوي خوبي ها گرايش دارد، پس مهم آن است که ساده زيستي به عنوان يک ارزش معرفي گردد. دستگاه هاي تبليغاتي به ويژه صدا و سيما با ساخت برنامه هاي گوناگون مي توانند ساده زيستي را در جامعه به عنوان يک فرهنگ ترويج کنند و مردم را به تهاجم فرهنگي دشمن که در جهت دگرگوني ارزش ها قدم بر مي دارد، متوجه سازند. آثار ساده زيستي ساده زيستي، آثار فراواني دارد که مهم ترين آنها عبارت اند از : 1- آسودگي همه ي اضطراب ها و نگراني ها از دنيا و مظاهر آن است، که با ساده زيستي مي توان آنها را برطرف کرد و به آسودگي دست يافت. امام علي (ع) مي فرمايد :«الرغبه مفتاح النصب و مطيه التعب ؛ (41) شيفتگي دنيا، کليد دشواري و مرکب گرفتاري است. »
2- مو فقيت در زندگي يکي از آثار ساده زيستي، کام يابي و توفيق در زندگي است. اين سخن نياز به استدلال ندارد، تجربه نشان داده است که بيشتر مخترعان و مکتشفان و نخبگان جامعه که به بشر خدمت کرده اند ، از قشر محروم يا متوسط بوده اند. براي آشنايي بيشتر با چنين انسان هايي، يک نمونه را ذکر مي کنيم :
امام خميني (ره) درباره ي ايشان مي فرمايد :«صاحب جواهر چنان کتابي نوشته است که اگر صد نفر بخواهند بنويسند شايد از عهده [اش] بر نيايند و اين يک کاخ نشين نبوده است. .. يک منزل محقر داشتند. از يک آدمي که علاقه به شکم، شهوات، مال و منال و جاه و امثال اينها دارد، اين کارها برنمي آيد. طبع قضيه اين است که نتواند. » (44) 3ـ سرمايه گذاري ساده زيستي، يک نوع سرمايه گذاري است. با توجه به زندگي محدود و نيازهاي گوناگون بشر بايد انسان براي نيازهاي ماندگار خود، سرمايه گذاري کند. در سير الي الله که هدف نهايي، خلقت انسان است، بهترين زاد و توشه، سبک بالي است. چون هر چه آدمي خود را وابسته کند از طي طريق باز مي ماند. امام علي (ع) مي فرمايد :«تخففوا تلحقوا ؛ (45) سبک بار شويد تا زودتر برسيد. »
سعي مي کند زندگي ساده و بي آلايشي داشته باشد تا از آن هدف باز نماند. او مي داند براي پيمودن راه درازي که در پيش دارد، بايد امکانات و سرمايه ي لازم را فراهم کند و عاقلانه تر آن است که چيزي را برگزيند که کم وزن تر و پرارج تر باشد و اين کاري است که هر انسان عاقل و دورانديشي انجام مي دهد. 4ـ قدرت امام علي (ع)راز قدرت مندي و تصميم و اراده ي پيامبران را در ساده زيستي و بي پيرايگي آنان مي داند و مي فرمايد :«و لکن الله سبحانه جعل رسله اولي قوه في عزائمهم و ضعفه فيما تري الاعين من حالاتهم مع قناعه تملأ القلوب و العيون غني و خصاصه تملأ الابصار و الاسماع اذي ؛(46)
لکن خداي سبحان، فرستادگان خود را در اراده و تصميم هايشان نيرومند و توانا گردانيد و در حالاتشان که به چشم ديگران مي آيد، ضعيف و ناتوان قرارشان داد. با قناعتي که دل ها و چشم ها را از بي نيازي پر مي کرد و با تنگ دستي و فقري که چشم ها و گوش ها را از رنج پر مي نمود. »
امام علي (ع) مي فرمايد : مو سي با برادرش هارون بر فرعون وارد شدند در حالي که لباس هاي پشمين بر تن داشتند و در دست هر کدام عصايي بود. با او شرط کردند که اگر تسليم فرمان پروردگار شوي، حکومت تو باقي مي ماند و عزت و قدرتت دوام مي يابد. (48)
امام راحل (ره) با اشاره به زندگي عالمان بزرگي چون صاحب جواهر و شيخ انصاري، زهد را عامل اقتدار آنان معرفي مي کند. (50) و در باره ي مرحوم مدرس مي فرمايد :«يک سيد خشکيده ي لاغر با لباس کرباسي، در مقابل آن قلدري که هر کس آن وقت را ادراک کرده، مي داند که زمان رضاشاه غير [از] زمان محمدرضا شاه بود.
در مقابل او همچو ايستاد. ..يک وقت رضاشاه به او گفته بود : سيد چه از جان من مي خواهي ؟گفته بود که مي خواهم تو نباشي. وقتي که رضاشاه ريخت به مجلس، فرياد مي زدند که زنده باد کذا. مدرس رفت ايستاد و گفت که مرده باد کذا، زنده باد خودم. شما نمي دانيد در مقابل او ايستادن يعني چه و او ايستاد. اين براي اين بود که از هواهاي نفساني آزاد بود، وارسته بود و وابسته نبود.» (51) 5ـ آزادگي شهيد مطهري در مورد ساده زيستي رهبران الهي مي گويد : «افرادي را مي بينيد که در دنيا ساده زندگي مي کنند، بدون اين که لذت هاي خدا را بر خودشان حرام کرده باشند و بدون اين که از کارهاي زندگي دست بکشند. اينها در متن زندگي واقع هستند ولي دلشان مي خواهد ساده زندگي کنند.
چرا ؟مي گويد براي اين که من نمي خواهم آزادي ام را به چيزي بفروشم، به هر اندازه خودم را به اشيا مقيد کنم، اسير آنها هستم و وقتي اسير اشيا باشم، مثل کسي هستم که هزار بند به او بسته است.
چنين آدمي نمي تواند راه برود و سبک بار و سبک بال باشد و لهذا زندگي پيامبران عظام و رهبران بزرگ اجتماع، همواره زندگي ساده اي بوده، زيرا اگر زندگي پر تجمل مي داشتند ديگر از رهبري مي بايست دست مي کشيدند. زندگي پرتجمل با رهبري که لازمه ي آن سبک باري و سبک بالي و جنبش زياد و آزادي و آزادگي است، نمي سازد. » (52)
موانع ساده زيستي آن چه با روحيه ي ساده زيستي سازگاري ندارد و مانع تحقق آن مي شود، تجمل گرايي است. فرهنگ رفاه زدگي و تجمل گرايي، پي آمدهاي مخرب و نگران کننده اي دارد که به برخي از آنها مي پردازيم. آثار تجمل گرايي 1ـ گسترش فساد :
با گرايش به زندگي تجملي، هزينه هاي مصرف بالا مي رود و طبيعي است که راه هاي مشروع، کفايت نمي کند. لذا مردم براي دست يابي به خواسته هاي روزافزون خود، از شيوه هاي نامشروع مانند :چاپلوسي، رانت خواري، ربا و. ..بهره مي جويند.
قرآن کريم، خوش گذراني را عامل سقوط مي شمارد و مي فرمايد : «و کم اهلکنا من قريه بطرت معيشتها ؛ (58) چه بسيار قريه ها را از ميان برديم که از زندگي خود گرفتار سرمستي بودند. »
امام علي (ع) از رفاه زدگي به «سکر نعمت» يعني مستي ناشي از تجمل و رفاه ، ياد مي کند که متأسفانه پس از رحلت پيامبر اسلام (ص)، امت اسلامي به آن مبتلا شدند. آن حضرت مي فرمايد :«ثم انکم معشر العرب اغراض بلايا قد اقتربت. فاتقوا سکرات النعمه و احذروا بوائق النقمه ؛(62)شما مردم عرب، هدف مصايبي هستيد که نزديک است. همانا از مستي هاي نعمت بترسيد و از بلاي انتقام بهراسيد. »
بسياري از مخارج و مصارف، بر اساس ميل ها و نيازهاي واقعي صورت نمي گيرد. يکي از نتايج دوري از ساده زيستي و تجمل گرايي، ابتلا به اسراف و زياده روي است و دليلش عادات ناپسند، چشم و هم چشمي ها و تقليد کورکورانه از فرهنگ بيگانه و. .. مي باشد. و اين همان چيزي است که اسلام آن را حرام کرده است. قرآن مجيد مي فرمايد :بخوريد و بياشاميد و اسراف نکنيد که خدا اسراف کنندگان را دوست ندارد. (67)در جاي ديگر، اسراف کاران را از اصحاب آتش دانسته است. (68)
يکي از آثار تجمل گرايي در جامعه، متروک شدن سنت هاي الهي و آداب اسلامي است. وجود تشريفات زايد و رسوم و آداب گوناگون باعث شده است ازدواج که سنت پيامبر اعظم (س) است و موجب آرامش خانواده و سلامت روح و روان افراد و عفت عمومي در جامعه مي شود، به تأخير افتد و جوانان عزيز در وقت مناسب نتوانند تشکيل خانواده دهند، در حالي که با حذف تشريفات و رو آوردن به ساده زيستي که اسلام به ويژه در امر مهم ازدواج، خواهان آن است، مي توان اسباب ازدواج بسياري از جوانان را فراهم کرد.
پي نوشت : 1.سيري در نهج البلاغه، ص 214. منبع: یاد وخاطره شهدا به نقل از معارف اسلامي موضوعات مرتبط: مقالات و مطالب مذهبی، مقالات و مطالب اجتماعی
.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::. |
درباره وبگاه
![]() آرشيو مطالب
آخرين مطالب
|