موضوعات
دوستان
|
نوشته شده به دست جامانده از قافله
تفاوت سنّی زوجین,مروری بر مشکلات ناشی از تفاوت سنی زیاد زوجین,خانواده اسلامی مقدمه چه کنیم که خانواده ای بادوام و مستحکم داشته باشیم؟ این سؤالی اساسی است که هر جوانی در آستانه ازدواج، مصمم به یافتن پاسخ آن است; گرچه پاسخگویی به آن بعد از ازدواج هم دارای اهمیت است . جالب است که بدانیم جواب شرع، عقل، علم و عرف به این سؤال یکسان است و آن یک کلمه یعنی «کفو همدیگر بودن » است . کفو هم بودن دو همسر یعنی تناسب، هم شانی و هم طرازی و در اصطلاح عرف یعنی با هم جور بودن . ازدواج پیوند بین دو انسان و دو خانواده است که اجزاء اصلی و اساسی آن، زن و مرد می باشند و هر قدر بین این اجزاء و عناصر هماهنگی، تناسب و سنخیت بیشتری باشد، آن پیوند استوارتر، مستحکم تر، پرثمرتر و لذت بخش تر خواهد بود . و به تعبیر فلسفی، «السنخیة علة الانضمام » ; «سنخیت و همتایی سبب جذب و پیوند است » . به عکس، هر چه این تناسب و هماهنگی کمتر باشد، زندگی سست تر، تلخ تر، کم ثمرتر و ناپایدارتر خواهد بود . علم و تجربه گویای آن است که علت اساسی بیشتر ناهنجاریها و ناسازگاری های زندگی زناشویی، عدم تناسب و ناهماهنگی بین زن و شوهر است، بنابراین شناخت اموری که موجب هماهنگی و تناسب بین زوجین است، ضروری و لازم می باشد و به هیچ وجه نباید این مساله را به بعد از ازدواج موکول کرد . یکی از این امور، مساله تناسب و هماهنگی در سن زوجین است . لزوم تناسب سنی از اطلاق آیاتی مثل «فانکحوا ما طاب لکم من النساء» ; «همسری مورد پسند و دلنشین انتخاب کنید» ، استنباط می شود . هم چنین در روایات اسلامی، به صراحت مساله کفو بودن مطرح شده است . پیامبر اسلام (صلی الله علیه و اله) می فرمایند: «با هم سان و هم شان خود ازدواج کنید، بعضی مؤمنان مناسب و هم شان یکدیگرند . (1) » می توان گفت اسلام، معیار و دلایل هماهنگی در سن را به عقل و عرف و علم سپرده است . اگر فرد به تجارب فراوان و واقعیت های موجود در جامعه و استدلال های علمی در این مساله نظری بیفکند، به راحتی پی خواهد برد که همسر دلنشین و مورد پسند، همسری است که دارای هماهنگی و تناسب سنی باشد . قابل توجه است که کفو هم بودن از نظر سن، تفاوت در سن است، نه تساوی; زیرا این تفاوت در آفرینش مرد و زن در مساله سن بلوغ قرار داده شده است . نوشتاری که پیش رو دارید، ابعاد مساله مورد نظر را از دیدگاه علم و عرف مورد بررسی قرار داده است: فاصله سنی مناسب میان زن و شوهر را می توان 4- 3 سال در نظر گرفت . البته این بدان معنا نیست که اگر یکی دو سال به این سنین افزوده و یا از آن کاسته شود، حتما نباید ازدواج انجام گیرد . شاید بتوان گفت که اگر تمام زمینه ها بررسی شده باشد و مشکل خاصی دیده نشود، می توان فاصله سنی را به دیده اغماض نگریست . ولی در عین حال، بهترین و مناسب ترین فاصله سنی 4- 3 سال است . طبیعی است که اگر سایر شرایط مناسب نباشد، باز هم ازدواج نمی تواند موفق باشد . بارها با خانواده هایی مواجه شده ایم که فاصله سنی زوجین به 13، 15، 20 و 25 سال و سال های بین این ارقام بالغ شده است که با یکدیگر مشکلات عدیده ای دارند . مثلا یک خانم لیسانسه قصد آن را داشت با فردی که 15 سال از او بزرگتر بود، ازدواج کند و یا آقایی با مدرک تحصیلی بالا، خواهان ازدواج با خانمی بود که سن او 20 سال از وی کمتر بود . بعضی از افراد از معایب و محاسن چنین ازدواج هایی پرسش می نمایند . لذا در اینجا به بررسی معایب چنین ازدواج هایی می پردازیم . 1 . مشکل عدم درک مطلوب یکدیگر وجود فاصله سنی زیاد موجب آن می شود که زن و شوهر نتوانند به خوبی یکدیگر را درک نمایند . فردی با داشتن 20 سال سن بیشتر، طبیعی است که از تجارب بیشتری برخوردار است یا لااقل می تواند چنین احساسی داشته باشد . لذا این مساله زمینه ای را فراهم می کند که شخص، ارزش لازم را به مسائل و نظریات فرد کوچکتر ندهد، یا طرف مقابل بیش از اندازه احساس کوچکی نماید و همیشه در حال اضطراب و تشویش باشد و بالاخره از اداره زندگی درمانده شود . این مساله، زمینه عدم تفاهم را به وجود می آورد، و این خود سبب پدید آمدن مشکلاتی عظیم در روابط زناشویی خواهد شد . اینان اغلب در وضع و موقعیتی هستند که توافق روحی ندارند و نمی توانند مسائل و مواضع یکدیگر را درک کنند . (2) خانمی می گفت: «به رغم آنکه من با همسرم با حسن نیت زندگی می کنم، او قصد طلاق مرا دارد» . او اضافه کرد: «باید بدانید که همسر من هیجده سال از من بزرگتر است » . شوهرش می گفت: «من از حرکات او خنده ام می گیرد، او رفتارهایی متناسب با سن و سال جوانی دارد، که دیگر این فعالیت ها برای من دل انگیز نیست . در ضمن درک مشترکی هم از همدیگر نداریم . به راستی آدم باید با یک گیاه فرق کند . فقط داشتن حیات مهم نیست، بلکه شعور حاکم بر یک موجود زنده مهم تر است . من به مسائل فکری علاقه مندم، اما او هنوز کودکانه می اندیشد . هر گاه کتاب را در دست من می بیند، با نگاهی غضب آلود می گوید: مگر من با کتاب تو ازدواج کرده ام که در خانه، مرتب آن را به دست گرفته ای؟» و در ادامه می گفت: «او اهل مطالعه هم نیست، در حالی که من به مطالعه خیلی علاقه دارم . برای بسیاری از سؤال هایم جوابی ندارد که بدهد . یک روز به او گفتم: به چه نوع کتاب هایی علاقه مندی؟ گفت: به کتاب های داستانی . از جا برخاستم و بلافاصله از بین کتاب هایم چندین کتاب داستان را پیدا کردم و روی هم چیدم و به او گفتم: کتاب های مورد نظر تو را پیدا کردم، روی میز کتابخانه است . می توانی آن ها را برداری و بخوانی . ولی با اینکه از آن زمان روزها می گذرد، تا کنون به هیچ یک از آنها دست نزده است .» هر چند که در این گونه موارد تلاش می شود که زن و مرد به درک مشترکی از یکدیگر نایل آیند، اما با راهنمایی خوب قبل از ازدواج، می توان از بروز چنین مشکلاتی پیشگیری نمود . 2 . عدم تناسب در تواناییهای جسمی وقتی که فاصله سنی بین زن و شوهر زیاد باشد، هر یک در دوره ای از زندگانی بسر می برند که به لحاظ قوت و توان با همسر خود تفاوت های عمده دارند . مثلا زنی که 17 سال دارد، در دوران جوانی بسر می برد و همسر او که در 35 سالگی است، به مرز میان سالی نزدیک شده است . یکی در کارها غالبا فعال است و دیگری زودتر خسته و گاهی منفعل می شود . و گاه این خستگی و انفعال، از طرف همسر جوان، بخوبی مورد تجزیه و تحلیل قرار نمی گیرد و به حساب کم کاری گذاشته می شود، و یا به عنوان شانه خالی کردن از زیر بار مسؤولیت مطرح می گردد . و وقتی که با این عنوان مساله را طرح می نمایند، طبیعی است که طرف مقابل احساس ناراحتی می کند و ممکن است این امر عاملی برای برانگیختگی او شود، و در نتیجه، محیط امن خانه تبدیل به فضایی ناامن و غیرقابل تحمل گردد . در حالی که مرد قصد شانه خالی کردن از مسؤولیت را ندارد، از طرف همسرش متهم به تنبلی و بی مسؤولیتی می شود . از آنجا که در چنین مواردی مرد تنبلی را نمی پذیرد، مجادلاتی در می گیرد . 3 . انعطاف پذیری کمتر فرد بزرگتر وقتی که دو نفر جوان با یکدیگر زندگی می کنند، به دلیل جوانی، قابلیت انعطاف بیشتری دارند . فرد در سنین پایین تر چون نهال جوان است که امکان تغییر فراوانی را دارد، اما درختان، مجال کمتری برای تغییر دارند . همین امکان تغییر و تحول است که ما را به یاد کلام گهربار پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و اله) می اندازد که فرمودند: «بیشترین کسانی که به من ایمان آوردند، جوانان بودند .» وقتی که دو نفر جوان با هم ازدواج می کنند، برای دست یافتن به سازگاری تلاش می کنند، به نظر همدیگر توجه نمایند و خود را طوری تطبیق می دهند که مورد پسند دیگری واقع شوند، و بدین ترتیب رضایت طرف مقابل را جلب نمایند . حال آنکه با افزایش سن، انعطاف آدمی کاهش می یابد و همین امر در زندگانی مشترک معضل آفرین است . 4 . پیدا شدن سوءظن گاه وجود فاصله های سنی زیاد باعث می شود که زوجین سوءظن هایی نسبت به یکدیگر پیدا کنند و ممکن است حتی نتوانند دلایلی هم برای این گونه افکار اقامه نمایند . مثلا خانمی با داشتن 16 سال سن و همسر 35 ساله، به یک مرکز مشاوره مراجعه نمود و گفت: از دست همسرم خسته شده ام . او مدام حرف از زن های دیگر می زند و آنها را به رخ من می کشد و این حرف ها من را دچار تردید کرده است، به او اعتماد ندارم و . . . . 5 . امر و نهی پیوسته فرد بزرگتر در چنین خانواده هایی فرد بزرگتر به دلیل داشتن تجربه، خود را ملزم می داند که مدام به همسر خود امر و نهی کند و امر و نهی بیش از حد - که همیشه مبتنی بر حق نیست، بلکه سلیقه نیز در آن سخت مداخله می کند - موجبات ناراحتی همسر را فراهم می آورد . فرد بزرگتر احساس می کند که باید همسر کوچکتر را تربیت کند و حال آنکه او انتظار دارد که با همسر زندگی کند; نه آنکه همسر وی نقش پدر یا مادر او را بر عهده گرفته، به امر و نهی و تربیت وی مبادرت نماید . البته این سخن نافی آن نیست که زن و شوهر باید برای تکامل و تعالی یکدیگر تلاش نمایند و در مواقع ضروری، به امر به معروف و نهی از منکر یکدیگر بپردازند . 6 . رودربایستی با همسر یکی از مسائلی که در این گونه خانواده ها دیده می شود، این است که فرد کوچکتر دچار نوعی رودربایستی رنج آور است و نمی تواند به راحتی مشکلات خود را با همسر خویش در میان بگذارد . لذا حرف های ناگفته در این خانواده ها بسیار است و مجال مناسبی برای طرح آنها وجود ندارد . سخنان ناگفته بر دل فرد رنجیده سنگینی می کند و گاه به فضای بیرون از خانه کشیده شده، برای دیگران مطرح می شود و این امر مورد قبول و پذیرش فرد بزرگتر نیست . زیرا او فکر می کند که همسرش اسرار خانواده را به بیرون از خانه برده، برای این و آن نقل می کند و این خود، موجب بروز اختلافات تازه ای می شود . و اگر فرد کوچکتر دردها را بازگو نکند، بر روی هم انباشته شده، او را افسرده می کند . در حالی که درد دل کردن، به آرامش فرد کمک می کند و او از اینکه همسری دارد که به درد دل های وی گوش می دهد، احساس آرامش می کند; زیرا خوب شنیدن درد دلها بخشی از تسکین آلام است و بدین ترتیب، فرد به «پالایش روانی » دست می یابد . وجود چنین فضایی در خانواده، ضامن سلامت و بهداشت روانی زوجین است . وجود رودربایستی زیاد و رنج آور، مانع بیان دردها شده، چون تخلیه روانی صورت نمی گیرد، سلامت روانی فرد کوچکتر در معرض خطر قرار می گیرد . خانم جوانی می گفت: همسرم سال ها از من بزرگتر بود و همیشه با وی رودربایستی داشتم . از وی سؤال شد: تا کی با همسرت رودربایستی داشتی؟ او گفت: تا دو ساعت قبل از مرگ شوهرم . 7 . دادن امتیازات بیش از حد در این نوع خانواده ها، معمولا مشکل دیگر این است که فرد بزرگتر برای اینکه فرد کوچکتر را جذب کند و زندگانی تداوم یابد، باید مدام به او امتیازاتی بدهد که وی را به دوام زندگانی دلگرم کند . اما هر کس قادر نیست که مدام چنین امتیازاتی بدهد; زیرا گاه دادن این نوع امتیازها، برای فرد بزرگتر، غیر قابل تحمل و یا غیرممکن می گردد و بدین ترتیب، از انگیزه طرف مقابل برای ادامه زندگی می کاهد . از سویی، فرد کوچکتر که از نقطه ضعف همسر خویش اطلاع یافته، در صدد اخذ امتیازهای بیشتری برمی آید و تقاضاهای فراوان جوانی پرانرژی و توانا، اختلافات خانواده را تشدید و جو ناامنی را بر خانه حکم فرما می کند و بدین ترتیب، خانواده ای نابسامان شکل می گیرد که کشمکش های ناشی از آن، از ارزش والدین در نزد فرزندان می کاهد و در نتیجه، تاثیرات تربیتی آنها را نیز کاهش می دهد . 8 . ترس و ناامنی در مواردی هم دیده می شود که فرد کوچکتر، دچار ترس و وحشت می شود و این هنگامی اتفاق می افتد که مرد خانواده از سن و سال بیشتری برخوردار است . خانمی در مراجعه به یک مرکز مشاوره (با اینکه چند ماهی از مرگ همسرش نگذشته بود، و چندان متاثر هم به نظر نمی رسید)، وقتی از اختلافات خانوادگی و تاثیرات منفی آن بر روی فرزندانش سخن می گفت، به تفاوت سنی زیاد خود با همسرش اشاره کرد و گفت: روزی که ازدواج کردم 13 سال بیشتر نداشتم، در حالی که شوهرم در آن وقت، 30 ساله بود و من از دیدن او سخت دچار وحشت شده، پیوسته از او می ترسیدم و این ترس و ناامنی تمام وجودم را پر کرده بود و تا زمان مرگ او نیز ادامه داشت . این ترس شدید، همه آرامش مرا سلب کرده بود . پس اگر فاصله سنی میان زوجین زیاد نباشد، این گونه ترس ها کمتر دیده می شود . 9 . نتایج نامطلوب دیگر تفاوت سنی زیاد بین زوجین مشکلات دیگری نیز در پی دارد که در دوره های پایانی زندگانی رخ می دهد و از آن میان می توان به موارد ذیل اشاره کرد: الف) احساس پشیمانی در غالب موارد، این نوع ازدواج ها با پشیمانی همراه می شود; زیرا مشکلات فراوان ناشی از این نوع ازدواج ها به قدری زیاد و غیر قابل تحمل است که در اکثر موارد، موجبات پشیمانی را فراهم می کند . ب) بروز مشکلات غیر منتظره پیدایی مشکلات غیر قابل انتظار، پی آمد نامطلوب دیگر چنین ازدواج هایی است . خانمی که همسرش را از دست داده بود و با او تفاوت سنی زیاد هم داشت، اظهار می کرد که به دلیل عدم درک یکدیگر، زندگانی ما سراسر، پر از مشاجره و دعوا بود . او در مورد عاقبت زندگانی اش گفت: «حالا که او مرده، پسر بزرگم مرا رها نمی کند و پیوسته به من می گوید: بالاخره با آن همه دعوا و جاروجنجال هایی که به راه می انداختی، کاری کردی که پدرم بمیرد و در واقع، تو پدرم را کشتی . و من هر چه می گویم که مرگ پدر به دعواهای ما ربطی ندارد، از من نمی پذیرد و با من سر این موضوع درگیری پیدا کرده است . یعنی تا وقتی که همسرم بود، با او دعوا می کردیم و حالا پسرم جای او را در دعوا و مشاجره گرفته است .» (3) ج) جرم زایی فرزندان مشکل دیگری که در این گونه ازدواج ها دیده می شود، این است که امکان جرم زایی در فرزندان آنها بیشتر از مواردی است که زوجین فاصله سنی مناسبی با یکدیگر دارند . د) طلاق معضل دیگری که گاه در خانواده هایی که تفاوت سنی زوجین زیاد است، دیده می شود، مساله عدم تحمل یکدیگر و وقوع طلاق است . و در نهایت، می توان گفت که مشکلاتی نظیر عدم درک یکدیگر، نداشتن تفاهم، عدم انعطاف پذیری کافی و عدم ارضای غرایز، گاه به عنوان موانعی جدی بر سر راه تداوم زندگی تلقی می شوند و طلاق که مرگ اجتماع کوچک خانواده است، رخ می دهد . توجه با بررسی مساله سن ازدواج، در میان قشرهای مختلف و جوامع گوناگون، درمی یابیم که غالبا سن مردان در جریان ازدواج بیش از زنان است . آلن ژیرار می نویسد: «آگاهی های جمعیت شناسانه درباره سن همسران به هنگام ازدواج آموزنده است و می دانیم که بیشتر اوقات، افرادی با هم پیوند زناشویی می بندند که از لحاظ سنی به هم نزدیک باشند . از این رو، تناسب سنی را باید به عنوان یک ضریب مهم همسان همسری که در جامعه از اهمیت والایی برخوردار است، در نظر بگیریم .» (4) دیدگاه دینی از نظر اسلام، ازدواج کردن با تفاوت سنی زیاد، امر نامشروعی نیست و آنچه در سنت پیامبر دیده می شود، حکایت از مشروعیت این نوع ازدواج دارد . کمالات پیامبر به عنوان انسانی کامل، به حدی بود که به خوبی با حضرت خدیجه (علیهاالسلام) زندگی کرد و در آن زندگانی معضلی به خاطر تفاوت سن و سال دیده نشد و از سوی دیگر، خدیجه (علیهاالسلام) نیز زنی با کمال و بی نظیر بود . وی تمامی ثروت فراوان خود را در راه تبلیغ اسلام صرف نمود و اولین زنی بود که به پیامبر ایمان آورد . در شعب ابیطالب با دیدن تمامی مشقت ها، به دلیل علاقه ای که به اسلام و پیامبر داشت، همه آنها را تحمل کرد و فاطمه را برای پیامبر به یادگار گذاشت . پیامبر نیز به عنوان همسری با وفا، هرگاه که نام خدیجه (علیهاالسلام) را می شنید، اشک در چشمان مبارکش حلقه می زد، به نحوی که اطرافیان آن حضرت، تاثر او را به خوبی حس می کردند . نتیجه آنکه فقط کسانی می توانند در این نوع ازدواج ها موفق باشند که از رفتار پیامبر (صلی الله علیه واله) و خدیجه (علیهاالسلام) به خوبی متاثر باشند . در غیر این صورت، غالب ازدواج هایی که با تفاوت سنی زیاد بین زوجین صورت می گیرد و از مشی پیامبر (صلی الله علیه واله) و خدیجه (علیهاالسلام) فاصله دارند، دچار مشکلات زیادی هستند که برای پرهیز از چنین مشکلاتی، می توان از انجام این گونه ازدواج پیشگیری نمود . در پایان تاکید می کنیم که ضمن رفع مشکلات چنین خانواده هایی از طریق خانواده درمانی، باید به دختران و پسرانی که قصد ازدواج دارند، آموزش داد که فاصله سنی بین آنان بین 4- 3 سال و یا حداکثر هفت سال باشد و این چیزی است که باید در موقع راهنمایی قبل از ازدواج، برای آنان تشریح نمود تا دریابند که با فاصله سنی کمتر، مشکلات کمتری خواهند داشت، مشروط بر اینکه به سایر جنبه های لازم برای ازدواج موفق نیز توجه کافی مبذول دارند . تذکر شاید یکی از خوانندگان این مقاله، شما برادر یا خواهر گرامی باشید که تفاوت سنی زیادی با همسر خود داشته باشید و ذهن شریفتان مشغول گردد که این مشکلات در زندگی ما هم بروز خواهد کرد . پس چه باید کرد؟ راه حل چیست؟ اما نگران نباشید; زیرا شما با پیامدهای تفاوت سنی زیاد آشنا شده اید و با اراده و کسب راهنمایی می توانید از بروز مشکلات جلوگیری نمایید . پی نوشتها: 1) وسایل الشیعه، ج 7، ص 51 . 2) قائمی، علی، خانواده و مسائل همسران جوان، ص 99 . 3) معمولا یکی از علت های مرگ ومیر ممکن است، حالت های هیجانی و عصبانیت شدید باشد . 4) ساروخانی، باقر، مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده، تهران، انتشارات سروش، 1370، ص 52 .
منبع: یاد و خاطره شهدا موضوعات مرتبط: مقالات و مطالب مذهبی، مقالات و مطالب اجتماعی
.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::. |
درباره وبگاه
![]() آرشيو مطالب
آخرين مطالب
|