موضوعات
دوستان
|
نوشته شده به دست جامانده از قافله
به ماه روزه ميهمان خداييم
آيت الله جوادي آملي ماه مبارك رمضان ماه ضيافت خداست. انسان در اين ماه مهمان الهي است. معلوم مي شود گذشته از آن رزق ظاهري كه ان الله هو الرزاق ذوالقوة المتين (ذاريات، 58) و گذشته از آن رزق كه: ما بكم من نعمه فمن الله (نحل، 53)، روزيهاي ديگري هم هست كه در فرصتهاي مناسب توزيع مي شود. و مهمترين روزيي كه در كنار اين مائده و مأدبه الهي در ماه مبارك رمضان به بندگان عطا مي كنند، همان معارف قرآن كريم است و در كنارش سنت معصومان عليهم السلام است و بركات ديگر؛ اين ماه نزول قرآن است. قهراً انسان روزه مي گيرد و به شب زنده داري موفق است تا از اين ضيافت بهره اي ببرد و ميزباني خدا را ادراك كند.
شيوه تبليغ در بخش ابتدايي انسان سخنراني مي كند، حرفهاي عالمانه مي زند، سعي مي كند مردم و مخاطبان را خوب درك بكند، فضاي كشور را خوب درك بكند، حرفهاي جامع الاطراف بزند؛ اينها در سطح سامعه و مجلس آرايي خوب است؛ اما آنچه بايد در جان مردم اثر بگذارد كه اينها نيست، آن جان ملكوتي كه در مجلس نيست. آن جان ملكوتي كه با آهنگ و الفاظ و حروف متأثر نمي شود. از راه ديگري بايد در درون دلها راه پيدا كرد. چون ارواح مثل تار و پود اين حبل مستحكم به هم مرتبط اند و همه شان به دست خداست. تا انسان از اين كانال كارش الهي نباشد، به خدا نسپرد و خدا قبول نكند، پيام تبليغي را در دلهاي مخاطبان نمي رساند! اينكه فرمود: و قولوا لهم في انفسهم قولا بليغا: حرف را به جان اينها برسان ، (نساء،63) از رسول خدا كه خليفه الله است، ساخته است. از ديگري ساخته نيست كه مطلب را در جان مخاطب جا بدهد كه او بپذيرد. ممكن است حرف بزند، آهنگي ايجاد كند، به فضاي سامعه مخاطب برساند و ديگر هيچ! اما تحليل كردن، قبول كردن، متأثر شدن، متعظ شدن، كار واعظ نيست. اين كار ديگري است. فرمود: شما اگر نصاب گفتارتان آن بود، ذات اقدس اله نوري در دلهاي مخاطبان قرار مي دهد كه با آن نور حق را مي شنوند و مي فهمند و باور مي كنند و عمل مي كنند. ما چه بكنيم كه به اينجا برسيم؟
رسالت حوزويان قرآن كريم فرمود: عده اي هجرت كنند، به مراكز علمي و حوزه ها راه پيدا كنند، فقيه بشوند. منظور از فقيه در كتاب و سنت، فقه مصطلح نيست؛ چنان كه منظور از حكمت در كتاب و سنت هم حكمت مصطلح نيست. اخلاق حكمت است، فقه حكمت است، دستورات ديني حكمت است، اعمال و انگيزه هاي صحيح حكمت است؛ روايات حكمت را بر اخلاق، فقه، ساير مسائل اعتقادي و غيراعتقادي (مثل اخلاقي و عملي) اطلاق كرده است. فرمود: فلولا نفر من كل فرقه منهم طائفه ليتفقهوا في الدين (بقره 122). كسي كه حكيم شد، فقيه شد، فيلسوف شد، مفسر شد، در بين راه است، اين طليعه راه است.
تربيت عقل بخش ديگر كه باز رسالت ماها را در قرآن كريم تبيين مي كند، مي فرمايد: ما معارف را گفتيم، امثال را گفتيم، حِكم را گفتيم، از هر مطلب مثلي آورديم، چيزي را فروگذار نكرديم، قد تبين الرشد من الغي (بقره، 256) و تلك الامثال نضربها للناس و ما يعقلها الا العالمون (عنكبوت، 43) آنها كه تازه عالم شدند، مدرس و استاد شدند، در اوايل و نيمه راهند! حوزه براي اين نيست كه مردم عالم بشوند و ما علما تربيت بكنيم؛ حوزه براي اين است كه ما عاقل تربيت كنيم، نه عالم! اگر كسي عالم شد، بايد عاقل بشود: و ما يعقلها الا العالمون.
برگرفته از سایت: معارف قرآن
موضوعات مرتبط: مقالات و مطالب مذهبی
.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::. |
درباره وبگاه
![]() آرشيو مطالب
آخرين مطالب
|